توسعه فردی با تعریف و تمجید دیگران

مقاله ای در هاروارد منتشر شد که رویکرد جدیدی را برای توسعه فردی و حرفه ای معرفی کرد: این ایده که تعریف و تمجید دیگران و بازخوردهای مثبتی که به ما میدهند راهی قدرتمند برای رشد ما است، بیشتر از چیزی که فکرش را میکنیم. به ویژه زمانی که به شکل داستان هایی باشد که در آن لحظاتی را توصیف می کنند که ما در بهترین حالت خودمان هستیم.

تحقیقات ناشی از این کار نشان می دهد که افراد به طور قابل توجهی میتوانند از بازخورد مثبت اطرافیان در مورد نقاط قوت خود سود ببرند. کاری که عموما انجام نمیدهند و از کنارشان به سادگی عبور میکنند.

این رویکرد که اصطلاحا Reflected Best Self Exercise (RBSE) نامیده میشود، میتواند احساسات سالم را تقویت کند، عاملیت و تدبیر شخصی ایجاد کند و موجب توسعه فردی و تقویت کیفیت روابط ما با همکاران، دوستان و اعضای خانواده شود. همچنین در محیط کار به عنوان بخشی از فرآیندهای کارتیمی، رضایت شغلی را افزایش می دهد و ترک شغل کارکنان را کاهش می دهد.

روش‌های ارگانیکی وجود دارد که می‌توانید هر روز بهترین نسخه‌ی خود را در زندگی و محل کار بیشتر بشناسید و فعال کنید. تحقیقات شاهد این اتفاق بوده که RBSE به افراد کمک می‌کند فرصت‌های جدیدی را برای توسعه بخش‌هایی از خود پیدا کنند که در روزمرگی ها گم می‌شوند، متوجه راه‌های جدید برای توسعه شغل خود شوند، یا گام‌های جدیدی به سمت اهداف خود بردارند. این مقاله چهار روش را برای استفاده‌ی درست و حداکثری از تعریف های اطرافیان و بازخوردهای مثبتی که به ما میدهند معرفی میکند:

 

  • به بازخوردهای مثبت توجه کنید

اکثر مردم به خوبی به انتقادها و بازخوردهای منفی توجه میکنند و در ذهنشان میماند، اما به سادگی از کنار بازخوردهای مثبت گذر کرده و نهایتا به صورت لحظه‌ای ممکن است خوشحالشان کند. انسان برای چشیدن و استفاده کردن از لحظات و بازخوردهای مثبت و نگه داشتن آنها در حافظه خود نیاز به تمرین دارد.

برای ثبت این لحظات، فضایی (دیجیتال یا فیزیکی) ایجاد کنید که در آن هر بازخورد مثبتی را که دریافت می کنید ذخیره کنید. این می تواند شامل یادداشت های تشکر، تعریف های شفاهی، نظرات نوشته شده در ارزیابی های رسمی شما یا حتی کامنتهای شبکه های اجتماعی باشد.  این مجموعه را به زندگی حرفه ای خود محدود نکنید: بازخورد در مورد زندگی شخصی شما می تواند به همان اندازه قدرتمند باشد.

وقتی بازخوردهای متفاوتی دریافت می کنید، جنبه های مثبت و منفی را از هم جدا کنید. انجام این کار فضای ذهنی‌ای را برای شما ایجاد می کند تا بتوانید به طور انحصاری روی بازخوردهای مثبت برای یک دوره زمانی متمرکز شوید و از آن برای ایجاد درک درستی از آنچه باید انجام دهید استفاده کنید.

هنگامی که مقداری بازخورد مثبت به دست آوردید، زمانی را در تقویم خود تعیین کنید تا مرتباً آن را مرور کرده و مجدداً مرور کنید و به خودتان فرصت دهید تا با چشمانی تازه به آنها نگاه کنید. از خود بپرسید: چه الگوهایی را می توانم شناسایی کنم؟ چه فرصت هایی را می توانم برای عملکرد بهتر خود بیابم؟ چه چیز بیشتری می توانم در مورد این نقاط قوت بیاموزم، و چه کسی ممکن است این آموزه ها را به من ارائه دهد؟ در حالی که برخی از افراد ممکن است ترجیح دهند این کار را به تنهایی انجام دهند، همکاری با یک دوست یا مربی قابل اعتماد نیز عالی است.

  • سوال بپرسید

منتظر نمایند تا دیگران به شما بازخورد مثبت بدهند؛ در مورد آن پرس و جو کنید تا بتوانید دقیقاً بفهمید عملکردتان چطور بوده و چگونه روی دیگران تأثیر گذاشته اید. نکته کلیدی این است که این کار را به گونه ای انجام دهید که خودپسندانه به نظر نرسد، و به دیگران اجازه دهید متوجه شوند که شما نه تنها پذیرای بازخورد آنها هستید، بلکه قدردان نظرات آنان نیز هستید.

حتی تعریف و تمجیدهای ظاهری دیگران از خودتان را هم پیگیری کنید. ما اغلب تعارف میکنیم، زیرا با دریافت تعریف و تمجید زیاد راحت نیستیم. اما آنها در واقع فرصتی برای یادگیری هستند، البته فقط در صورتی که خاص و داستانی باشند نه چاپلوسی های بی پایه و اساس دیگران. سعی کنید برچسب های عمومی و نظرات مبهم را باز کنید. سعی کنید بفهمید دقیقا چه چیزی برای شما و دیگران در موقعیت‌های خاص خوب بوده است. مثلا بگویید: «از اینکه به X توجه کردید متشکرم. بازخورد شما روز من را ساخت! آیا می توانید به من بگویید که آن کار یا حرف یا عملکرد خاص من دقیقا چه تأثیر خاصی روی شما داشته است؟ من سعی می‌کنم نقاط قوت خود را بفهمم تا بتوانم آنها را تقویت کنم.»

در طول ارزیابی های رسمی عملکرد در محیط کار، یک مثال دقیق از نقاط قوت خود از مدیرتان بخواهید. همچنین بپرسید که آیا فرصت های دیگری میتوانند به شما معرفی کنند که از نقاط قوت خود در آنها استفاده کنید.

تحقیقات نشان می‌دهد که مدیران از تعریف و تمجید خاص و عملی اجتناب می‌کنند، بنابراین ممکن است این شما باشید که اولین حرکت را در پرسیدن در مورد چیزهایی که در شغلتان خوب پیش می‌روند انجام دهید و سپس به اندازه کافی برای دریافت پاسخ مشخص پرس و جو کنید. به عنوان مثال، در یک جلسه تک به تک با مدیر خود، بگویید: “من سعی می کنم در مورد نحوه مشارکت خود در کار بیشتر بیاموزم، تا بتوانم به ایجاد و استفاده از این مشارکت ها ادامه دهم. به عنوان مدیر من، احتمالاً بهترین دیدگاه را در مورد زمان، مکان و چگونگی ایجاد تغییر در این سازمان خواهید داشت. آیا می‌توانید یک مثال خاص از زمانی که فکر می‌کنید من در بهترین حالتم بوده‌ام و برای تیم شما ارزش افزوده‌ داشته ام به من بدهید؟»

در نظر داشته باشید که در چنین جلساتی، فقط در مورد نقاط قوت خود صحبت کنید و اینکه چگونه می توانید آنها را برای تأثیرگذاری بیشتر توسعه دهید و از آنها استفاده کنید. از آنجایی که بازخورد بد نسبت به خوب تأثیر قوی‌تری بر ما دارد، تقریباً غیرممکن است که در یک جلسه بشود هم روی نقاط قوت و هم نقاط ضعف تمرکز کرد. برای نقاط ضعف جلسه جداگانه ای ترتیب دهید. اگر این شمایید که به دیگران بازخورد می دهید این نکته را رعایت کنید و از این روش برای کمک به رشد و شکوفایی همکاران یا کارکنانتان استفاده کنید.

  • موفقیت های خود را مطالعه و بررسی کنید

برای عملکرد بهتر در آینده، فیدبکهای مثبت خود را مرور و بررسی کنید. از مثال تیم‌های ورزشی استفاده کنید: «نوار» بازی قبلی را مرور کنید تا ببینید چه چیزی خوب بوده است، و «بازی‌های» آینده را بر اساس آنچه می‌یابید توسعه دهید.

اگر شخصاً بازخورد مثبتی دریافت کردید، پس از آن لحظه، مدتی را صرف کنید و به طور عمیق درباره این تجربه بنویسید، و روایتی کوتاه درباره کاری که انجام دادید و تأثیر آن ایجاد کنید. درست مانند یک روزنامه نگار. همچنین بررسی کنید که مثلا چگونه نقاط قوت شما می تواند نقاط ضعف شما را تکمیل کند؟ در نظر داشته باشید این کار نیاز به تمرین و مداومت دارد.

  • فقط گیرنده نباشید

بهترین راه برای به خاطر سپردن و تمرکز بر بهترینِ خود، این است که خودتان هم عمداً به دیگران بازخوردهای مثبت بدهید. این کار میتواند موجب عمل متقابل شود و دیگران هم تحریک شوند به شما بازخورد دهند. به عنوان مثال، در پایان یک پروژه، مشاهده کنید که چگونه هر یک از اعضای تیم شما سهم واقعاً معناداری برای تیم داشته است و به آنها این را بگویید.

دیل کارنگی و جان ماکسول فرآیند توسعه افراد را به استخراج طلا تشبیه کردند: در این فرآیند باید تن‌ها خاک را جابه‌جا کنید، اما به دنبال طلا می‌گردید، نه خاک. نگذارید حجم زیاد خاکها، شما را از جستجوی طلا در خودتان و دیگران دلسرد کند و بازدارد. به یاد داشته باشید، تبدیل شدن به بهترین نسخه‌ی خود و به نمایش گذاشتن بهترین ها در دیگران یک سفر طولانی مدت است. با شجاعت، کنجکاوی و تعهد، می‌توانید از پیشرفت خود برای تغییر مثبت خود، روابط و سازمان‌هایتان استفاده کنید.

 

مرجع: مقالات دانشکده کسب و کار هاروارد؛ ترجمه هزار و یک راه

اشتراک گذاری:

سایر مقالات

اصلاح سبک زندگی

مفهوم سبک زندگی، مفهومی نسبتا جدید و بین رشته ایست که عموما در حیطه جامعه شناسی مطرح میشود اما در

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *